دین ستیزی نافرجام: در نقد کتاب تولدی دیگر
نویسنده:
مصطفی حسینی طباطبایی
امتیاز دهید
.
کتاب دین ستیزی نافرجام، پژوهشی سترگ است از مصطفی حسینی طباطبایی و در پاسخ به کتاب "تولدی دیگر" نوشته ی شجاع الدین شفا.
بیشتر
کتاب دین ستیزی نافرجام، پژوهشی سترگ است از مصطفی حسینی طباطبایی و در پاسخ به کتاب "تولدی دیگر" نوشته ی شجاع الدین شفا.
دیدگاههای کتاب الکترونیکی دین ستیزی نافرجام: در نقد کتاب تولدی دیگر
رامسس دوم در دورانی فرمانفرمای سرزمین نیل بود که امپراتوری مصر از نوبی تا ساحل شرقی مدیترانه ودر واقع غرب سوریه امتداد داشت وپادشاهان دولت شهرهای سوری باجگزار اوبوده وبه همین دلیل جنگهای خونینی میان مصر وهیتی(در ترکیه کنونی) بر سر کنترل این ناحیه ارزشمند در جریان بود.
من نوعی تا کنون در کتاب های مربوط به مصر کهن منبع تاریخی مستندی درباره بنی اسراییل و خروج آنها از مصر نیافته ام.
به دلیل دوره طولانی پادشاهی رامسس دوم استاد زیادی خواه هیروگلیف ویا لوح ودیوار نبشته از شرح کار ها وبویژه نبرد سرنوشت ساز قادص با هیتیان وجود دارد که تا حدودی روشن کننده شرایط سیاسی مصر وکشورهای پیرامون آن روزگار است ولی درباره موسی و قوم یهود مطلبی نیافته ام(شاید بوده باشد و من ندیده ام)
اصولی چون ختنه وحرمت گوشت خوک برگرفته از باورهای مصریان است که همسایگان عبرانی از آن تقلید نموده اند.
در سلسله های نخست مصری پرورش خوک در دلتای نیل رونق داشت ولی بعدها خوک همچون شتر برای مصریان در رده جانوران حرام گوشت قرار گرفت.
درود
مثل اینکه منظورم رو نتونستم واضح بیان کنم.البته اینم بگم که کتاب موسی و یکتاپرستی رو مدتی پیش میخواستم بخونم دیدم حالیم نمیشه گذاشتمش کنار!!!!ولی به شرط بقا حتما یه روز سراغش میرم.
عرضم این بود که مورخی مثل ویل دورانت که میشه گفت از مورخای معتبره عقیده داره مسئله ی شکافته شدن نیل و غرق شدن رامسس یه اتفاق تاریخی نیست بلکه ساخته ی قوم یهوده...آخه اشاره کرده بودین به مومیایی رامسس دوم که بررسی شد و معلوم شده که تو دریا غرق شده بوده.
به نظرتون یه پادشاه نود ساله که دچار ورم مفاصل و گرفتگی سرخرگه سوار اسب میشه و همراه سپاهیانش میره دنبال موسی و یاراش؟[/quote]
در مورد کیفیت مرگ فرعون که در 90 سوره مبارکه یونس آمده
وَجَاوَزْنَا بِبَنِی إِسْرَائِیلَ الْبَحْرَ فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ وَجُنُودُهُ بَغْیًا وَعَدْوًا حَتَّى إِذَا أَدْرَکَهُ الْغَرَقُ قَالَ آمَنتُ أَنَّهُ لا إِلِهَ إِلاَّ الَّذِی آمَنَتْ بِهِ بَنُو إِسْرَائِیلَ وَأَنَاْ مِنَ الْمُسْلِمِینَ
و فرزندان اسرائیل را از دریا گذراندیم پس فرعون و سپاهیانش از روى ستم و تجاوز آنان را دنبال کردند تا وقتى که در شرف غرق شدن قرار گرفت گفت ایمان آوردم که هیچ معبودى جز آنکه فرزندان اسرائیل به او گرویدهاند نیست و من از تسلیمشدگانم
صحبتی از سوار شدن بر اسب نیست و گرفتگی سرخرگ و ورم مفاصل وی هم مطلبی ست که بنده پاسخی برای آن ندارم. البته فکر هم می کنم باید نگاهی هم به مساله نمک موجود در بدن وی هم داشت. اگر چنین و چنان نشده، نمک اضافی بدن وی هم جای سوال است.
درود
مثل اینکه منظورم رو نتونستم واضح بیان کنم.البته اینم بگم که کتاب موسی و یکتاپرستی رو مدتی پیش میخواستم بخونم دیدم حالیم نمیشه گذاشتمش کنار!!!!ولی به شرط بقا حتما یه روز سراغش میرم.
عرضم این بود که مورخی مثل ویل دورانت که میشه گفت از مورخای معتبره عقیده داره مسئله ی شکافته شدن نیل و غرق شدن رامسس یه اتفاق تاریخی نیست بلکه ساخته ی قوم یهوده...آخه اشاره کرده بودین به مومیایی رامسس دوم که بررسی شد و معلوم شده که تو دریا غرق شده بوده.
به نظرتون یه پادشاه نود ساله که دچار ورم مفاصل و گرفتگی سرخرگه سوار اسب میشه و همراه سپاهیانش میره دنبال موسی و یاراش؟
مبحث برده داری در اسلام، مورد توجه زیادی بوده و به نظر بنده افراط و تفریط در آن زیاد وجود دارد. عده ای بالکل منکر هر نوع برده داری در اسلام هستند و عده ای دیگر آنرا کاملا مشروع دانسته اند. منتها مساله ای که به نظر بنده از نظر دور مانده، این است که این عزیزان نوع برده داری در اسلام (البته واژه برده داری فارسی ست و لغتی اسلامی نیست) را درک نکرده و تفاوت آن را با سایر انواع متوجه نشده اند. لهذا راه خطا رفته اند.
آنچه که در دنیا به عنوان برده داری شناخته می شده است، عرفاً در یورش های قبیله ای و یا بر اثر فقر و یا بدهی و یا جنگ و یا غیرو افراد مختلف تن به بردگی می دادند. آنچه که تفاوت برده داری در اسلام و غیراسلام است این است که تنها نوع آخر آن -یعنی اسیر شدن در جنگ- است که از منظر اسلام، جایز شمرده شده است و سایر انواع آن در قرآن رد شده است. چه ناشی از تجاوز به سایر سرزمین ها باشد که در 8 و 9 الممتحنه حرام شده است و چه بر اثر بدهی که در 280 البقره نفی شده است. آنچه که هست، اسبر جنگی ست که بدان می پردازم.
مساله ی اسرای جنگی امروز هم در جهان جریان دارد ولی نوع نگاه اسلام به ایشان تفاوت هایی با نگاه متعارف امروزی در عرصه بین الملل دارد. چه آنکه در جای جای قرآن امر به آزاد کردن این بردگان داده شده است ولی گرفتن اسرای جنگی حرام نیست. آزاد کردن اسرای جنگی در قرآن هم بدین صورت است که طبق آیه 4 سوره مبارکه محمد (ص) باید یا ایشان را با فدیه آزاد کرد و یا با منت. فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَإِمَّا فِدَاء . اما دریافت فدیه به چند صورت ممکن است. یا کفار اسرای خویش را بخرند که فدیه از ایشان دریافت می گردد. در غیر اینصورت و در صورتی که تمایلی به چنین کاری نشان نمی دادند، در آیات عدیده در قرآن از جمله 3 المجادله، 89 المائده، 92 نساء ، 60 التوبه، 177 البقره از محل صدقات یا دیه یا زکات، بایستی برای آزادی ایشان پرداخت گردد. در آیات 12 و 13 البلد نیز به مساله ی آزاد کردن این بردگان اشاره شده است که آنرا فک یا تحریر رقبه می نامند.
ذکر این مساله نیز خالی از لطف نیست که در آیه 70 سوره مبارکه انفال چنین آمده است که :
یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُل لِّمَن فِی أَیْدِیکُم مِّنَ الأَسْرَى إِن یَعْلَمِ اللّهُ فِی قُلُوبِکُمْ خَیْرًا یُؤْتِکُمْ خَیْرًا مِّمَّا أُخِذَ مِنکُمْ وَیَغْفِرْ لَکُمْ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ
اى پیامبر به کسانى که در دستشما اسیرند بگو اگر خدا در دلهاى شما خیرى سراغ داشته باشد بهتر از آنچه از شما گرفته شده به شما عطا مىکند و بر شما مىبخشاید و خدا آمرزنده مهربان است
اما در مورد فرمایش جناب thesaurus لازم است چند نکته را عرض کنم. نخست اینکه به نظر بنده فرمایش حضرتعالی در مورد سن و سال رامسس دوم ناقض عرض بنده نیست. توصیه اکید دارم که کتاب موسی و یکتاپرستی زیگموند فروید را حتماً مطالعه بفرمایید. البته شاید هم از نظر گذرانده باشید ولی مطالعه مجدد خالی از لطف نیست. از معدود کتابهایی ست که چیزی برای عرضه دارد و زمان فراغت از خواندن آن با زمان پیش از خواندن، تفاوت دارد. بنده تاریخ مصر نمی دانم که در این خصوص با شما مباحثه ای داشته باشم. مساله ای مورد تردید بین تاریخ شناس ها بیان نکرده اید. ندیده ام که در مورد ورود بنی اسرائیل از مصر تردیدی رخ دهد. بنده اطلاع ندارم. در مورد مرگ سایر فراعنه، جایی چیزی ثبت شده است که در مورد رامسس نشده یا خیر؟ تفاوتی از این منظر بین رامسس و سایر فراعنه رویت شده است و یا روالی عادی ست که فی المثل علت غرق شدگی ذکر نگردد؟ والله اعلم.
[quote='akhshurush']فَالْیَوْمَ نُنَجِّیکَ بِبَدَنِکَ لِتَکُونَ لِمَنْ خَلْفَکَ آیَةً وَإِنَّ کَثِیرًا مِّنَ النَّاسِ عَنْ آیَاتِنَا لَغَافِلُونَ
امروز بدن تو را نجات می دهیم تا برای آنها که پس از تو می آیند نشانه ای باشد و بسیاری از مردم از آیات ما غافل هستند.
تحقیقات دکتر موریس بوکای موید این است که رامسس دوم در دریا غرق شده است و بعدها بدن وی مومیایی شده است. وی پس از این پژوهش مسلمان شد.[/quote]
طبق تاریخی که قوم بنی اسرائبل برای خودش تعریف کرده بود و ساخته بود و البته هنوز هم تعریف میکند موسی حدود 1250 سال قبل از میلاد مسیح زندگی میکرد و اون همزمان میشه با پادشاهی مقتدرین فرعون مصر یعنی رامسس دوم.تا اینجا بنده با جناب اخشوروش موافقم.اما مخالفت بنده حقیر از اینجایی شروع میشه که قوم یهود یا بنی اسرائیل برای خودش نقل میکنه که با معجزه موسی دریا شکافته شد و فرعون و سوارانش(حالا هرتعدادی که بودن) غرق شدن.ببینید برادر بزرگوار من،نظرم اینه که برای مطالعه تاریخ باید به اسناد رجوع کرد نه به اعتقادات.ویل دورانت تو جلد اول تاریخ تمدن میگه این قضیه ی شکافته شدن دریا،اغراق قوم یهوده؛قومی که به دلیل تحقیرهایی که همواره در طول تاریخ تحمل کرده توی داستاناش همیشه بزرگای خودشو بالا برده و کارای عجیب بهشون نسبت داده.
دلیل ویل دورانت هم اینه که شواهد نشون میده رامسس دوم پس از حدود هفتاد سال پادشاهی در سن نود سالگی مرد.حالا پادشاه امپراتوری مصر با اون عظمتش و اون همه فرمانده و سپاه و تازه با اون کهولت سن (اگه غرق شده باشه یعنی تو نود سالگی پس غرق شده دیگه) طبیعیه که شخصا همراه با سپاهیانش به دنبال عده ای که قصد فرار از مصر رو دارن راه نمی افته و تعقیبشون نمیکنه.
دلیل شخصی منم اینه که اگه چنین رخدادی پیش میومد قطعا در میان مردم مصر می پیچید و ثبت میشد.میگید حتما دربار مصر سانسور کرد؟حدود صد سال بعدش آخناتون که خدایی جدید رو در مصر معرفی کرد و با پادشاهان قبلی خودش درافتاد حتما باید چنین چیزی رو اعلام میکرد و دستور به ثبتش میداد.
زیاد حرف زدم،نه؟:D
اینپرسش برای من مطرح بوده که چرا همچون نوشیدن می ناب ومیل نمودن فراورده های فرد اعلای ساخته شده از گوشت خوک همچون ژامبون ، چرا برده داری در اسلام ممنوع نشده است؟
البته احادیث فراوانی در پاسداشت حقوق بردگان وجود دارد ولی هیچیک قبح به اسارت کشیده شدن را توجیه نمی نماید.
آیا شخص شما دوست داشتید با در نظر داشتن تمامی حقوقی که بدان اشاره شده به شکل یک برده گرفتار من باشید؟
آیه 103 را خواندم منتها چیز خاصی دستگیرم نشد که مد نظر حضرتعالی دقیقاً چه هست. اگر نکته ای هست تقدیم بفرمایید.
این که چرا قرآن از فلانی نام نبرده و از بهمانی برده را بنده نمی دانم. اینقدر می دانم که نام هیچ ستمکاری در قرآن نیامده است. ضمن اینکه علت مسلمان شدن دکتر بوکای برخلاف نظر جنابعالی به این خاطر است که اشاره به نجات بدن فرعون تنها در قرآن است و در تورات و انجیل سخنی از آن نرفته است. فلذا اینکه قرآن از روی تورات این سخن را نقل می کند فرمایشی نابجاست و در زمینه هفتصدهزار نفر هم از آنجا که دخلی به قرآن ندارد نظری تقدیم نمی کنم. شخصا ایشان را نشمردم. برخلاف نظر متخصصان مومیایی شناس، آن که نام بردم چنین نظری ندارد و به همین جهت مسلمان شد. جایی قرآن سخن از هفتصد هزار نفر کرده؟ اگر نه فرضی شخصی ست و دخلی به گفتگوی ما ندارد. بنده از قرآن صحبت می کنم نه تورات! پیشتر که ارتباط فقر و کفر را به قرآن داده اید و اکنون که عبور هفتصد هزار نفر -که البته بیشتر به افسانه می ماند. آیات علمی هم بیش از اینهاست و بنده همه را تقدیم نکردم. گسترش آسمانها گرفته تا برخورد دریای شمال و دریای بالتیک.
ضمناً حضرتعالی اصلا سوالی نپرسیدید که بنده بخواهم پاسخی بدهم. نظری دادید که نظری تقدیم شد.
akhshurush عزیز علی ابن ابی طالب از نظر اهل تسنن یکی از خلفای راشدین بوده اند یا نه ؟ و ایشان که دست پرورده پیامبر اسلام بوده اند نسبت به امور اسلام و مسلمانان آیا به اندازه شما و استاد دانشمندتان آقای حسینی کمتر آگاهی داشته اند اگر آگاهی کمی داشته اند ما حرفی نداریم و اگر بیشتر داشته اند پس این ادعای شما چیست؟
آخر عزیز چه کسی بر فقر افتخار می کند این چه منطقی است که شماها آن را قبول دارید و به جامعه تحمیل می کنید و بیخودی نیست که که چرا جامعه ما و اسلام و مسلمین پیشرفت نکرده است یک نفر شما پیدا کنید تا بر فقر افتخار کند آن وقت من حرف شما را قبول خواهم کرد دینی که به قفر و فقیر افتخار کند چه دینی می تواند باشد ؟خودتان جواب سئوال خودتان را می دهید در زندگی همه تلاش می کنند که رفاه نسبی داشته باشند و فقر و فقیر بودن را مایه سرشکستی خود و خانوده خود می دانند بنابرین انسانها تلاش می کنند از آن رهائی یافته و از حداقل رفاه برخوردار باشند پس این چه حرفیست که شما می زنید تا آنجا که بنده در جریان هستم انسانهائی پیدا می شوند بدلیل سست عنصری و اراده خود نمی توانند در زندگی پیشرفت داشته باشند و خودشان را با دین و مذهب توجیه می کنند و اینگونه وانمود می نمایند که اگر ما ثروت و رفاه نداریم در مقابل دین و بهشت را داریم و با این توجیهات زندگی را به سر می رسانند در صورتیکه به آنها امکانات و سرمایه به دهی ذات واقعی خود را نشان خواهند داد و آنوقت می توانی بر دینداری آنها قضاوت کنی ضرب المثلی هست که "می گویند گربه دستش به گوشت نمی رسد می گوید گوشت آلوده است" و کم نبودند آدمهائی که از این آزمون نتوانستند سالم بیرون بیایند و سرمایه ای بدستشان افتاده هزاران مرتبه بدتر از سرمایه دارانی که آنها از ایشان ایراد می گرفتند عمل نموده و انسانها و جوامع مختلف آنها را با کارهای نسنجیده و نفس زیاده خواهیشان به مصیبت بی نهایت دچار ساخته اند .